مراسم عقد من و حمید ایستگاه 5 توچال
جشن عقد من وحمید 3 تیر امسال همزمان با نیمه شعبان برگزار شد.
جشنی که هیچ وقت نه از خاطر ما میره و نه از خاطر هیچ کدوم از دوستان و کسانی که تو این مراسم حضور داشتند.
قبل از برگزاری مراسم، ما مشکلات زیادی داشتیم برای راضی کردن پدر مادرها که مراسم تو کوه برگزار بشه، البته متأسفانه هیچ عاقدی هم حاضر نمیشد که برای عقد ما به کوه بیاد، مخصوصا بخاطر مراسم نیمه شعبان که مراسم های زیادی در دفترخونه ها برگزار میشد. ولی خب بهر حال ما دو نفر خیلی خیلی تلاش کردیم برای برپایی مراسم تو کوه. که خوشبختانه بعد از برپایی مراسم، خانواده ها بخاطر استقبال مردم، بیشتر ذوق کرده بودند و هنوز هم همه جا از مراسم ما تعریف می کنند.
ما میخواستیم که پدر و مادرهامون حتما تو مراسم عقد حضور داشته باشند و صیغه عقد ما تو کوه جاری بشه، نه یه مراسم سمبلیک مثل همه.
دماوند انتخاب اول ما بود، که امکان حضور خانواده ها رو نداشت. پس قله توچال رو انتخاب کردیم . از اونجایی که پدر و مادرها سابقۀ ارتفاع نداشتند، چاره ای جز برگزاری مراسم تو ایستگاه 5 نداشتیم.
مراسم برگزار شد، خیلی از دوستان ما که کوهنورد هم نبودند به این مراسم اومدند و جالب تر اینکه تمام کسانی که اون روز ایستگاه 5 بودند تو مراسم ما حضور داشتند.
به لطف یکی از دوستان به نام سجاد تونستیم عاقدی رو پیدا کنیم که از شانس بسیار خوب ما کوه نورد بود و قبول کرد با وجود شلوغی محضر در نیمه شعبان به کوه بیاد و مراسم رو اونجا اجرا کنه. و جالب تر اینکه همراه خانواده خودش، بعد از عقد ما راهی اسپید کمر شدند.
مراسم ما ساعت 10 صبح دوشنبه 3 تیر شروع شد و بعد از مراسم بسیار بسیار به یادموندنی مراسم نهار رو داشتیم. که از قبل تدارک آش و ساندویچ رو برای مهمونها دیده بودیم. یه مراسم کامل، یه سفره عقد کاملاً طبیعی که من وحمید آماده کرده بودیم. از سنگ و گندم و گونی و نی و گل و سفال و یه نهار جالب.
اون روز بهترین و زیباترین روز برای ما بود...