بالاتر پرواز کن

کوهنوردی ، سنگ نوردی ، دره نوردی ، دوچرخه سواری

مطالب آموزشی و اطلاع رسانی در مورد فعالیتهای کوهنوردی ، سنگ نوردی ، دره نوردی ، دوچرخه سواری

نسیم یوسفی و جعفر ادریسی زوج جوون ایرانی اند که سال ۱۳۷۷خیلی اتفاقی توی برنامه ای که به مناسبت سالگرد صعود کوهنوردان ایرانی به اورست تدارک دیده شده بود روی قله دارآباد با هم آشنا می شند و همین آشنایی منجر به این زندگی شیرین میشه. جعفر متولد ۱۳۵۶و نسیم هم ۱۳۵۸.هر دوی اونها رشته نرم افزار رو توی دانشگاه گذرونده بودند و شغلشون تولید نرم افزار برای کودکان پیش دبستانی بود. هر دوشون عاشق کوه و سنگ و ورزش تخصصیشون سنگ نوردی و کوه نوردی بود.نسیم عضو تیم ملی سنگنوردی و  مربی و سرمربی تیم ملی سنگ نوردی و داور و مدرس ملی هم بود.

به گفته خود جعفر بر عکس همه جوونها که واسه شناخت هم به کافه میرند و رستوران اونها از عظمت کوه استفاده کردند و اونجا رو جایی دیدند مقدس که میتونند همو محک بزنند واسه تحمل سختی و مشکلات. واسه تمریناشون گاهی اوقات به خودشون سختی می دادند .با مقدار کمی اب و غذا می رفتند برنامه تا ببینند تا چقدر  این سختی ها روشون تاثیر می ذاره.تا اینکه با ۲۰نفر مهمون یه عروسی متفاوتم گرفتند و یه زندگی متفاوت رو شروع کردند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۵۱
حمید رضا طاهر

بله من و الهه در  25.1.1392 اولین تمرین جدی رو برای رکاب زنی و رفتن به دور دنیا شروع کردیم البته بهتره یه خاطره رو قبلش تعریف کنم تقریبا 2 هفته ی پیشترش من و الهه یه روز قرار گذاشتیم تا با هم اولین تجربه ی رکاب زنیمون و با هم رقم بزنیم .الهه کلی ذوق و شوق داشت برای شروع این کار بزرگ آخه  به لطف خدا تونسته بودیم دقیقا قبل از عید یعنی روز 2۸ اسفند 1391 پول دوچرخشو جور کنیمو بالاخره خریدیمش .ولی خب به دلیل اینکه عید بود و داستانهای عید و پیش رو داشتیم نتونست سوار بر حسن شه آهان اسم دوچرخش و گذاشتیم حسن ماله منم اسمش بهادر هست. صبح زود بود که اومد جلوی خونمون و منم دوچرخه ها رو آوردم دیدم که باد چرخا چون مدتی استفاده نکرده بودیم کم شده کمی سوارش شدیم  و جلوتر تو محوطه ی ساختمونمون وایسادیم تا بادشون و تنظیم کنیم اول برای اونو اوکی کردیم و بعدشم برای خودمو IMG_4775 copy.JPG

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۶
حمید رضا طاهر
استان : فارس  شهرستان : مررودشت   روستای : روستای زرگران  ۷۰ کیلومتری شیراز

مسیر کبکستانی(دیواره رامجرد)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۵۵
حمید رضا طاهر
قبل از شروع هر نوع ورزشی ، بهتر است که بدن خود را با نرمش گرم کنیم . در این حال بدن با افزایش ضربان قلب و تنفس ، خود را برای ورزش کردن آماده می کند ...

گرم کردن بدن قبل از ورزش و سردکردن بدن بعد از ورزش

▪ گرم کردن بدن قبل از ورزش = WARM UP
▪ سرد کردن بدن بعد از ورزش = COOL DOWN
ورزش کردن عادت بسیار پسندیده ای است و تا بحال که کسی نتوانسته ادعا کند ورزش برای بدن ضرر دارد اما این فعالیت سودمند هممثل هر کار دیگر یک سری آداب و مقدمات دارد که حتما باید رعایت شود تا نتیجه وارونه ندهد ! از جمله آنها گرم کردن بدن قبل از انجام ورزش است که به آن WARM UP می گویند و این گرم کردن بدین ترتیب است که پیـش از اقـدام بـه فـعالیت هـای ورزشـی بـاید بدن را طی مراحلی برای حداکثر نتیجه و به حداقل رساندن آسیبهای جسمی آماده ساخت.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۳۶
حمید رضا طاهر
۱)حرکت در سربالایی:

 در سرابالایی ها حالت بدن بدن باید کمی تغییر پیدا کند :

- بالا تنه کمی به جلو متمایل می شود.                             - با پنجه ، رکاب زده و پاشنه را به طرف پائین متمایل کنید .

- در سربالایی تند در جلو زین قرار گرفته و رکاب بزنید.            - از شاخ گاوی های فرمان استفاده کنید.

- از دندهای سبکتر بهره برده و سعی کنید دور پا را بالا برده و آن را در حد ثابت نگه دارید.

- به تنفس خود نظم و آهنگ متناسب با حرکت پاها و بدن بدهید .  

حالت ایده ال در سربالایی های تند ، این چنین می باشد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۶:۳۸
حمید رضا طاهر

موفقیت به روش جک ولش Jack Welch

جک ولش(Jack Welch) مدیرعامل جنرال الکتریک

جک ولش(Jack Welch) مدیرعامل جنرال الکتریک

جک ولش (Jack Welch) رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل جنرال الکتریک است

۱- به گمان من شکل آرمانی اداره یک بنگاه همین است: ایجاد میدانی برای جولان اندیشه‌ها، نه فرصتی برای ایجاد پست و مقام.

۲- همیشه به کارکنانم می‌گویم که راجع به آینده خودشان تصمیم بگیرند به آنها می‌گویم هیچ‌گاه اجازه ندهند قربانی سازمان شوند.
بیشتر مردم حس می‌کنند مظلوم واقع شده‌اند. از سه حال بیرون نیست: یا بی‌تفاوت شده‌اند، یا درخور آنها نیست، یا این که دوست ندارند وضع به هم بخورد.

من  آنها را تشویق می‌کنم دست بلند کنند، خود را نشان دهند، چیزی بگویند. به آنها می‌گویم : اگر در جنرال الکتریک پیوسته اسیر این احساس هستی که مظلوم واقع شده‌ای، از این جا برو. و مدیرانی را که موجب پدید آمدن چنین احساسی در کارکنان می‌شوند وجین می‌کنم، چنین مدیرانی هستند که همیشه باعت از دست رفتن افراد می‌شوند.

۳- من همیشه ۵۰% از وقتم را به امتیازدهی به پرسنل می‌گذرانم.
در سیستم امتیازدهی من ۱۰% نمره یک، ۱۵% نمرده دو، ۵۰% نمره سه، ۱۵% نمره چهار و ۱۰% نمره پنج دارند. نمره بندی همه گروه‌ها باید بر این پایه باشد و گرنه همه خواهند گفت تمام نفرات ما درجه یک‌اند. در یک گروه ده نفره، یک نفر درجه یک است ویک نفر درجه پنج . تکلیف نمره پنجی‌ها مثل روز روشن است. فکر کنم خودشان می‌فهمند. شما هم می‌فهمید. حتی نیازی به جر و بحث هم نیست. رفتن آنها به سود همه است. آنها به جای دیگری می‌روند و زندگی‌ تازه‌ای پیدا می‌کنند و همه چیز را از سر می‌گیرند.

۴- بنگاه‌های بزرگی که به دردسر می‌افتند آنهایی هستند که به جای اینکه از بزرگی شان بهره‌ بگیرند، می‌کوشند آن را کنترل کنند.

۵- کار من این نیست که همه چیز را درباره شاخه‌های جنرال الکتریک بدانم. کار من این است که افرادی را که می‌توانند آنها را اداره کنند انتخاب کنم.

۶- به گمان من یکی از فرایندهای مهم مدیریت، افشاندن بارانی از تشویق بر سر کارکنان برای پیشرفت آنان است. تشویق باید سر از روح و جیب کارکنان هردو درآورد.

منبع : برگرفته از کتاب مدیران برجسته سخن می‌گویند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۵۲
حمید رضا طاهر

میلیاردر شدن به روش رونالد اون پرلمان Ronald Owen Perelman

رونالد اون پرلمان Ronald Owen Perelman

رونالد اون پرلمان Ronald Owen Perelman

وسنا :رونالد اون پرلمان (Ronald Owen Perelman)
ثروت کنونی : ۱۲ میلیارد دلار ! بیست و ششمین ثروتمند جهان

رونالد اون پرلمان متولد اول ژانویه سال  ۱۹۴۳، یک سرمایه‌گذار آمریکایی است که ثروت خود را از راه خریدن شرکت‌هایی که با مشکل مواجه هستند و فروش مجدد آن‌ها پس از سودآور کردن این شرکت‌ها، به دست آورده است.

پرلمان در شرکت‌هایی چون خواربارفروشی، لوازم آرایشی، خودروسازی، عکاسی، تلویزیون، سرگرمی، ایمنی، جواهرات، بانک و کتاب‌های مصور سرمایه‌گذاری کرده است.

رونالد پرلمان با ثروت ۱۲ میلیارد دلار، در حال حاضر بیست و ششمین  فرد ثروتمند جهان است.

رونالد پرلمان در شهر گرینزبورو در شمال ایالت کالیفرنیا متولد شده است. والدین او ریموند و روث پرلمان بودند. ریموند نیز در نوع خود یک فعال اقتصادی بود. رونالد به همراه برادر و پدرش شرکت آمریکایی تولید کاغذ را اداره می‌کردند. ریموند در نهایت این شرکت را رها کرد و یک شرکت تولید‌کننده فولاد ساختمانی به نام بلمونت آیرون ورکز را خرید.

رونالد پرلمان به لطف حضور پدر، پایه‌های کسب و کار را آموخت. زمانی که رونالد کوچک تنها یازده سال سن داشت، اغلب در جلسات هیات‌مدیره شرکت پدر شرکت می‌کرد. ریموند یک معلم سختگیر بود و از رونالد به خاطر کوچک‌ترین اشتباهاتش به شدت انتقاد می‌کرد.
رونالد پرلمان به دانشگاه ‌هاورفورد رفته و در سال ۱۹۶۴ با مدرک کارشناسی فارغ‌التحصیل شد. او سپس به مدرسه تجارت وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا رفت تا به این شکل راه پدر را در کسب و کار ادامه دهد. وی در سال ۱۹۶۶ با مدرک MBA از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.

اولین معامله بزرگ پرلمان در سال ۱۹۶۱ در زمانی که دانشجوی سال اول در دانشگاه پنسیلوانیا بود، انجام گرفت. رونالد به همراه پدر یک شرکت تولید نوشیدنی را به قیمت ۸۰۰۰۰۰ دلار خریده و سه سال بعد آن را با سود یک میلیون دلار به فروش رساندند. در طول زمانی که پرلمان در بلمونت آیرون ورکز (که بعدا به صنایع بلمونت تغییر نام داد) بود به پدرش در معاملات زیاد دیگری کمک می‌کرد که باعث شد به میلیون‌ها دلار در این فرآیند کسب کند. استراتژی کلی آن‌ها استراتژی‌ای بود که پرلمان برای بقیه زندگی نیز آن را دنبال کرد. وی یک شرکت را خریده بخش‌های زائد و زیان‌آور آن را برای کاهش قروض و ایجاد سود حذف کرده و شرکت را به سودآوری می‌رساند. وی سپس یا شرکت را مجددا فروخته یا آن را نگه می‌دارد. رونالد پرلمان در سال ۱۹۷۸ و دوازده سال پس از زمانی که رسما به صنایع بلمونت پیوست، نایب‌رییس این شرکت بود، اما همچنان به دنبال قدرت و تاثیرگذاری بیشتر در شرکت بود.
ریموند به رونالد می‌گفت که قصد ندارد در آینده نزدیک از ریاست شرکت کناره‌گیری کند. رونالد به همین دلیل از مقام خود استعفا داده و به نیویورک نقل مکان کرد. این پدر و پسر تا شش سال بعد به ندرت با هم صحبت می‌کردند.

رونالد پرلمان در اولین سرمایه‌گذاری خود به عنوان یک سرمایه‌گذار مستقل که دیگر تحت تاثیر پدرش نبود، جواهری کوهن-هات فیلد را خرید. او متوجه ارزش این جواهری که به خاطر مدیریت نادرست نادیده مانده بود، شده بود.
وی با دریافت وامی به مبلغ ۹/۱ میلیون دلار از همسر اول خود این شرکت را خرید و کنترل آن را به دست گرفت. او ظرف یک سال تمام فروشگاه‌های این شرکت را فروخت و آن را به یک شرکت کوچک، اما پرمنفعت عمده‌فروشی جواهرات تبدیل کرد. او از این کار ۱۵ میلیون دلار کسب کرد. وی دو سال بعد سهام یک شرکت بزرگ شکلات‌سازی را خرید. وی سپس بخش‌هایی از این شرکت را فروخته و شرکت را سودآور کرده است. وی توانست تا سال ۱۹۸۳ کل این شرکت را بخرد.

رونالد اون پرلمان Ronald Owen Perelman

رونالد اون پرلمان Ronald Owen Perelman

پرلمان در سال ۱۹۸۵ شرکت تکنیکالر را که رنگ‌های روشنی برای فیلم‌های ‌هالیوود فراهم می‌کرد را خرید و مجددا با فروش بخش‌هایی از آن پول زیادی به دست آورد و از این طریق تا ۵ سال بعد سودآوری شرکت را از ۴/۳ میلیون دلار به ۱۰۰ میلیون دلار افزایش داد.
پرلمان در سال ۱۹۸۵ توانست در رقابتی شدید بر سر خرید سهام شرکت رولان که یک شرکت تولید‌کننده مواد بهداشتی آرایشی بود، پیروز شود. وی به سرعت بخشی از این شرکت را فروخت تا وام‌هایی را که برای خرید سهام شرکت گرفته بود، پرداخت کند. وی همچنین خطوط تولید ماکس فاکتور و محصولات بهداشتی شرکت ایو سنت لورن را خرید و در فرمول و طراحی و بسته‌بندی برخی از محصولات رولان نیز تغییر ایجاد کرد. بالاخره این شرکت پس از ۵ سال توانست به جایگاه شماره یک محصولات آرایشی رنگی بازگردد. داستان رولان در مورد خرید شرکت‌های دیگر توسط پرلمان نیز تکرار شد که ثروت هنگفتی را برای او به ارمغان آورد.
پرلمان تاکنون ۴ بار با افراد مشهور و سرشناسی ازدواج کرده و هر چهار بار نیز طلاق گرفته است و در حال حاضر شش فرزند دارد.

منبع : برگرفته از دنیای اقتصاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۵۰
حمید رضا طاهر

۵ سئوال مهم برای مدیریت زمان بهتر

مدیریت زمان و اولویت بندی کارها

مدیریت زمان و اولویت بندی کارها

وسنا : شرط اصلی موفقیت در هر تجارتی مدیریت زمان و اولویت بندی در کارها میباشد
پنج سوال کلیدی برای اولویت بندی کردن کارها

برای پنج سال آیندتون طرح ریزی کنید و فکر کنید که دوست دارید کجا باشید. یک تصویر ذهنی از آینده ی ایده آلتون خلق کنید (بهترین آینده ای که می تونید تصور کنید) و بعد در مورد مراحلی که باید طی کنید فکر کنید، همین امروز شروع کنید تا تبدیلش کنید به واقعیت. یادتون باشه که این مهم نیست که از کجا اومده اید. تمام آن چیزی که اهمیت داره اینه که شما دارید کجا میرید.

در مورد چیزهایی که دوست دارید بهشون برسید فکر کنید، این باعث میشه که تمرکز شما روی اهدافتون باشه بجای این که به گذشته تون توجه کنید. بجای این که روی مشکلات تمرکز کنید روی فرصت ها تمرکز کنید. بجای این که به کارهای اشتباه انجام شده و این که چه کسی را باید سرزنش کرد فکر کنید در مورد راه حل ها و این که چه اقدامات خاصی می تونید انجام بدید فکر کنید. همش این سوال را از خودتون بپرسید که:
“از این به بعد می خوام به کجا برسم؟”

همون طور که جان مِی نارد کنیس (John Maynard Keynes) گفته: “ما باید بخش زیادی از افکارمون را به آینده اختصاص بدیم، چرا که آینده آن جایی است که بقیه ی زندگیمان را در آنجا صرف می کنیم.”

در خیلی از شرکت ها، ۸۰% از زمان مدیران ارشد بجای این که صرف فرصت های آینده بشه، صرف مشکلات گذشته می شود. به راه هایی فکر کنید که بتونید چیزهایی که امروز دارید انجام می دید را تغییر بدید، این طوری تمرکز شما روی آینده با آن چیزی که مطلوب شماست همراستا میشه.

برای ۵ سال آینده برنامه ریزی کنید:

Gary Hamel and C.K. Prahalad دو برنامه ریز اقتصادی که کتاب “رقابت برای آینده (Competing for the Future)” را نوشته اند، مدیران و تصمیم گیرندگان را ترغیب می کنند که وقتی دارند برنامه ریزی استراتژیک می کنند، برای چند سال آینده برنامه ریزی کنند. آنها هیئت رئیسه و مجریان طرح را تشویق می کنند که شرکت شما شرکت برتر صنعت خودش در چند سال آینده هست. سپس آنها دقیقاً محصول، خدمات، بازارها، مهارت های خاص، استعدادها و توانایی هایی که آنها برای تبدیل شدن به رهبر صنعت از امروز تا ۵ سال آینده احتیاج خواهند داشت را مشخص می کنند. در نهایت، آنها رهبران کسب و کار را تشویق می کنند که به سرعت پرورش مهارت های هسته ای و شایستگی ای که برای تبدیل شدن به رهبر بازار مورد نیاز هست را در خودشان شروع کنند. شما هم باید همین کارها را بکنید.

روی ۲۰% اول تمرکز کنید:
در اولولیت بندی کردن، ۲۰% اول هر کاری را که انجام میدید جزء ۸۰% ارزش آن کار به حساب میاد. همین که شما کاری را شروع می کنید، ۲۰% اولیه از وقتی که برای برنامه ریزی و سازماندهی منابع لازم جهت تمام کردن آن کار صرف می کنید معمولا جزء ۸۰% موفقیت شما به حساب میاد. در تنظیم کردن اولویت ها، همیشه روی ۲۰% اولیه ی کارها تمرکز کنید. ادامه اش بدید و تمامش کنید. همین که ۲۰% اول تموم بشه، انگار ۸۰% بقیه خیلی روان و نرم حرکت می کنه.

اگه قصد دارید چیزی بفروشید، رسیدن به قرار ملاقات اولیه، یعنی جایی که شما با خریدار چهره به چهره می شید، ۲۰% اول معامله است؛ درحالی که این برخورد ارزش ۸۰%فرآیند فروش را دارد. معرفی، بستن قرارداد فروش، اقدامات بعدی، تحویل دادن محصول یا خدمات، و مانند این ها، همه و همه نشان دهنده ی ۸۰% مابقی کار هستند که فقط به اندازه ی ۲۰% کار، ارزش دارند.

اولویت بندی امور

اولویت بندی امور

چیزهای کوچیک را فراموش کنید:
وقتی دارید اولویت بندی می کنید، هرگز تسلیم این وسوسه نشید که “بذار اول چیزای کوچیک را حل کنم بعد میرم سراغ چیزای مهم.” هیچ وقت از اولویت های کوچیک شروع نکنید تا این که کم کم به کارهای مهم و اصلی برسید. به خودتون اجازه ندید که گرفتار فعالیت های کم اهمیت بشید. اصل را فدای فرع نکنید. همون طور که ونگوگ گفته: “چیزهایی که بیشتر اهمیت دارند، نباید دستخوش (وابسته به) چیزهایی که کمتر اهمیت دارند بشوند.”

تمایل ذاتی بشر اینه که از قانون مقاومت و سختی کمتر پیروی کنه. در مدیریت زمان و کارهای شخصی، یعنی این که ما یک گرایش ذاتی به شروع کردن وظایف کوچک داریم، فکر می کنیم که همین که گرم شدیم، می تونیم بریم سراغ کارهای بزرگتر و بهره وری خودمون را افزایش بدیم.

این اون چیزیه که من فهمیدم. وقتی که شما با وظایف کوچیک شروع می کنید، این وظایف مثل خرگوش ها در فصل بهار شروع می کنند به زیاد شدن. وقتی شما شروع می کنید به انجام دادن وظایف کوچیک، به سمت وظایف کوچک بیشتری جذب می شوید که روش کار کنید و در نهایت شما هیچ بهره وری ای افزایش نداده اید. هرچه بیشتر و سخت تر کار می کنید، وظایف بیشتری به وجود می آیند. در آخر روز، از پا در می آیید درحالی که هیچ کار ارزشمندی انجام نداده اید. پس با مهمترین کارتون شروع کنید.

حالا ۵ سوال کلیدی برای تنظیم کردن اولویت ها وجود داره:

این ها سوالاتی هستند که شما می تونید بطور مدوام از خودتان بپرسید تا مطمئن بشید که دارید براساس اولویت های اصلی خودتون کار می کنید و به بیشترین حد توانتون دست پیدا کنید.

۱- من دارم از چه کاری پول در میارم؟ (یا برای انجام دادن چه کاری حقوق می گیرم؟)
از خودتون بپرسید که آیا واقعاً این کاری که الآن دارم انجام می دهم مهمترین کاریه که بخاطرش استخدام شدم؟ (یا مهم ترین کاریه که برای رسیدن به هدفم می تونم انجام بدم؟)
اگه رئیستون نشسته بود و شما را نگاه می کرد، چه کار متفاوتی نسبت به این کاری که در حال حاضر دارید انجام می دادید، انجام می دادید؟

برای این کار یک تمرین وجود داره. لیستی از تمام چیزایی که فکر می کنید بخاطرش استخدام شدید تا انجام بدید تهیه کنید و ببریدش پیش رئیستون. از رئیستون بخواهید که این لیست کارها را بر اساس اولویت برای شما مرتب کنه. ازش بخواهید که بگه چه کاری مهم ترین و چه کاری کم اهمیت ترین است. از این لحظه به بعد به طور مصمم و با اراده روی آن وظایفی که رئیستون مهمتر می دونه کار کنید.

۲- با ارزش ترین کارهایی که من می کنم چه کارهایی هستند؟
یادتون باشه که فقط ۳ مورد هست که شما انجام میدید و به عنوان باارزش ترین کارهای شما بحساب می آیند. کدام فعالیت های شما بیشترین ارزش را برای شرکت شما داره؟ اگه مطمئن نیستید، از افرادی که اطرافتون هستند بپرسید. هرکسی مهمترین کارهایی که بقیه باید انجام بدهند را میدونه.

۳- حد و حدود نتایج اصلی کار من چی هست؟

مخصوص ترین نتایجی که باید بهش برسید تا بتونید بگید کار خودتون را به بهترین شکل ممکن انجام دادید چه چیزایی هستند؟ از بین همه ی نتایج کدامشان مهمتر هستند؟

۴- چه کارهایی را من (و فقط من) می تونم انجام بدم که اگه خوب انجام بشه واقعاً یک تفاوت واقعی ایجاد می کنه؟
اون چه کاری هست که فقط شما می تونید انجامش بدید و اگه در هر ساعتی اونو خوب انجام بدید یک کمک قابل توجهی به کسب و کار شما می کنه؟ این چیزی هست که هیچ کس دیگه ای نمیتونه برای شما انجامش بده. اگه شما انجامش ندید، انجام نخواهد شد. انجام دادن این وظیفه، خوب انجام دادنش و بدون معطلی انجام دادنش می تونه تأثیر مهمی روی خدمتی (کاری) که شما انجام میدید داشته باشه.

۵- باارزش ترین استفاده ای که در حال حاضر میتونم از زمانم بکنم چه استفاده ای هست؟
این سوال کلیدی مدیریت زمان هست. برنامه ریزی برای زمان و مهارت مدیریت در این راستاست که به شما کمک کنه تا در هر لحظه ای از روز، جواب درست این سوال را بگیرید. باارزش ترین استفاده ای که الآن از وقتتون می تونید بکنید چیه؟

منبع : وبلاگ برایان تریسی
برگرفته از سایت مدیران آنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۴۶
حمید رضا طاهر

هشت فرق در طرز فکر و زندگی کردن انسانهای فقیر و ثروتمند !

چند فرق در طرز فکر و زندگی کردن انسانهای فقیر و ثروتمند

۱- انسانهای ثروتمند معتقدند: من زندگی را خودم می سازم . انسانهای فقیر معتقدند: زندگی من تصادفی پیش می رود.

۲- انسانهای ثروتمند بر روی فرصتها تمرکز می کنند. انسانهای فقیر بر روی مشکلات تمرکز می کنند.

۳- انسانهای ثروتمند ، افراد موفق و ثروتمند را ستایش می کنند. انسانهای فقیر از انسانهای ثروتمند بیزار و متنفرند.

۴- انسانهای ثروتمند با انسانهای مثبت و موفق معاشرت می کنند. انسانهای فقیر با انسانهای منفی و شکست خورده معاشرت می کنند.

۵- انسانهای ثروتمند ترجیح می دهند تا بر اساس دستاوردها به آنان پول پرداخت شود. انسانهای فقیر ترجیح می دهند تا بر اساس زمان به آنان پول پرداخت شود.

۶- ثروتمندان پول و سلامتی را با هم می خواهند. فقرا می پرسند که پول یا سلامتی را بخواهند.

۷- انسانهای ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل می زنند. انسانهای فقیر به ترس اجازه می دهند که متوقفشان کند.

۸- انسانهای ثروتمند همواره در حال رشد کردن و یاد گرفتن هستند. انسانهای فقیر فکر می کنند که تمام موارد را می دانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۴۵
حمید رضا طاهر

جملات طلایی صبحگاهی برای خوشبختی !

وسنا : آیا برای خوشبختی خود  سعی و تلاش میکنیم ؟
یک بار پانصد کیلویی را هیچ کس نمی تواند بغل کرده و آن را جابه جا نماید ، ولی اگر این بار را به صد بار پنج کیلوگرمی قسمت کنیم همه براحتی می توانند آن را جابه جا می کنند. نگرانی ها و فشارهای ذهنی و عینی ، مسائل و مشکلات زندگی ، همانند یک بار سنگین ، انسان را از فعالیت و سعی مداوم و لازم ، باز می دارند ، در واقع فلج روحی و جسمی پیش می آورند در حالی که اگر فشارها و نگرانی و مشکلات به قسمت های کوچک تر و قابل قسمت حل شوند برطرف ساختن و تحمل آن ها امکان پذیر است.

ویلیام جیمز روانشناس معروف توصیه می کند با پیروی از یک برنامه که حاوی افکار مثبت و سازنده و سودمند باشد به جنگ نگرانی ها ، فشارها ، ترس ها ، شکست ها و….. بروید ،تا مسائل و فشارها و ترس های جاریهر روز را به حداقل برسانید.

هر روز صبح جملات ساده و تاثیر گذار زیر را با خود ۳ بار بخوانید:

فقط برای امروز خوشحال خواهم بود.

فقط امروز کارهای خود را با شور و اشتیاق صادقانه انجام خواهم داد.

فقط برای امروز ، در فکر پرورش روانم خواهم بود.

فقط برای امروز ، در فکر تندرستی و انجام ورزش مناسب خواهم بود.

فقط امروز ، از هیچ کس انتقاد نکرده و به نظریات سایرین هم احترام خواهم گذاشت.

فقط امروز ، سعی خواهم کرد که برای امروز زندگی کنم و نگران فردا و آینده نخواهم بود.

فقط امروز ، برنامه کار هر روز را دقیقاَ تنظیم و به اجرا در خواهم آورد.

فقط امروز ، نیم ساعت از وقت خود را برای خودم صرف می کنم ، با خود خلوت کرده و به راز و نیاز با خدای خود می پردازم.

فقط امروز ،نگران هیچ چیز و هیچ کس نخواهم بود.

فقط برای امروز ، برای امروز سپاسگذار از برکات و امکانات خود خواهم بود.

خواندن این مقالات هم پیشنهاد میشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۴۴
حمید رضا طاهر