گشایش مسیر لهستانیها 1348 ( 1969)
تیم پس از گشایش چهار طول با درجه 3 و 4و دو طول 5-A2 بیواک شب اول را انجام داده و در روز دوم با گشایش شش طول با درجه3 و 5-A2 و چهار طول درجه 5 برای دومین شب بروی همان قسمتی که در عکس به صورت افقی به سمت چپ تراوس شده بیواک کردند.
در روز سوم گشایش با سه طول دیگر با درجه +5 در قسمتی که از سمت چپ دو جورابی صعود می شود ادامه می دهند و در سومین شب متوالی بیواک کرده و در روز چهارم پنج طول دیگر را گشایش کرده و از دیواره خارج می شوند که سه طول اول آن مصنوعی و با درجه A3 و دو طول دیگر درجه 4 می باشد و در مجموع با گشایش 18 طول کار را به اتمام می رسانند.
تعداد اعضای نفراتی که در منطقه بودند ده نفر بوده که جمعا به مدت 10 روز در منطقه فعالیت کرده و تیم دیگری از این گروه توانست از گردنه هفت خوان به قله برسد.
اما گزارش ترجمه شده لهستانیها را با عنوان روی دیواره علم کوه بخوانید:
روی دیواره علم کوه
در شروع برنامه اطلاعاتی در مورد کوههای ایران و وسایلی که به آن احتیاج داریم، نداشتیم. بعد از جستجو یک سایت انگلیسی پیدا کردیم که راجع به شکار و طبیعت ایران بود.
کوههای بلند علم کوه و تخت سلیمان با قله های 4800 متری با وجود یخچال های دایمی و برف برای کوهنوردان و شکارچی ها محل مناسبی است.
هر کدام از ما تصمیم گرفتیم یک چکش کوهنوردی برای احتیاط و از ترس خرس همراه برداریم. اگر خرسی سر راهمان قرار می گرفت به کار می آمد. اما هدف ما فقط کوهنوردی بود نه چیز دیگری. در این منطقه علاوه بر خرس، قوچ و بز کوهی، پلنگ هم زندگی می کنند . وقتی از علم کوه برگشتم در این رابطه از کار خود خنده مان گرفته بود.
قبل از شروع برنامه تقریبا یک سال برای آمادگی، حمل و نقل و فراهم نمودن تجهیزات تلاش کردیم.
در این جا می خواهم شرحی از تجربیات و دیده هایمان را بازگو کنم که بیشترین تاثیر را روی ما گذاشت.
دیواره مرکزی علم کوه در شمال علم کوه، 650 متر ارتفاع دارد و بین دو صخره عظیم قرار گرفته است و در سمت چپ راهی قرار دارد که در سال 1964، روست آلمانی و علایی ایرانی از آن بالا رفتند تا به سمت شرق برسند. در سمت راست دیواره در سال 1936، گورتر و اشتیناور از کف به بالا عظیمت کردند. دیواره وسطی در سال 1966 توسط فرانسویها صعود گردید. آنها 15 روز خسته کننده و طاقت فرسا را سنگ نوردی کردند. آنها هر روز به طرف پایین می آمدند که شبها را در چادر سپری کنند. راه آنها در ابتدا موازی مسیر روست آلمانی بود که دیواره مرکزی را میانبر زدند و از سمت راست به قله برسند.
علم کوه دارای دو قله است. وسط این دو قله یک کوه ناودانی شکل است. در قسمت راست این ناودانی بلندترین قله قرار دارد که هدف ما بود.
در روز 24 جولای ساعت 3 صبح کار کوهنوردی را شروع کردیم. راه در میان برف و شکاف ها، وقت زیادی از ما گرفت و بالاخره بعد از 10 ساعت به پای دیواره رسیدیم. چند متر اول خیلی ساده بود. در صورتیکه سنگ های زیر پا خیلی شکننده بودند. بعد از مدتی به یک محل مسطح رسیدیم. جایی که قبلا روی آن برنامه ریزی شده بود. وقتی ما مسیر گورتر آلمانی را انتخاب کردیم، یک دیواره عظیم جلو ما قرار گرفته بود که مجبور به استفاده از وسایل فنی شدیم. یک متر یک متر به طرف بالا سنگنوردی کردیم تا به محلی رسیدیم که مجموعه عظیمی از صخره ها را مشاهده کردیم. در این مسیر مجبور به میخ کوبی فراوان شدیم. در ارتفاع 4300 متری اولین بیواک را انجام دادیم. وقتی هوا تاریک شد نوری را از پایین مشاهده کردیم، آنها بچه هایی بودند که در کمپ اصلی حضور داشتند و با علامت دادن برای ما آرزوی موفقیت کردند، ما هم با نور چراغ به آنها علامت دادیم که طبق برنامه پیش می رویم و همه چیز به درستی پیش می رود.
شب گرمی بود و در اطراف ما برای تهیه چای و رفع احتیاج برف وجود داشت. ساعت 4 صبح روز بعد شروع به سنگنوردی قسمت بعدی کردیم. روی یک صخره دچار مشکل شدیم اما بالاخره به محلی رسیدیم که کمی مسطح بود و یک کارگاه برپا کردیم. جایی که در قسمت های پایینی آن پر از یخ بود. در قسمت راست یک شکاف وجود داشت، سرپرست گروه ( Wlodek ) قرار بود این قسمت را رد کند، به این نتیجه رسید که شکاف بسیار شکننده و خطرناک است، بنابراین ما به طرف محل بیواک برگشتیم، جایی که از آنجا عظمت شکاف مشخص بود. ما تصمیم گرفتیم این شکاف را با رعایت ایمنی رد کنیم، به این خاطر چند پله در یخ ایجاد کردیم و به وسط شکاف رسیدیم. به کمک پیچ یخ و کلنگ توانستیم در 50 متر بالاتر به یک طاقچه بر روی یک ستون برسیم. ( این قسمت طول مربوط به کنج بزرگ می باشد ).
هر چه به طرف بالا می رفتیم سنگها شکننده تر و مسیر سخت تر می شد، در اینجا بعضی کوله پشتی ها را زمین می گذاشتیم که راحتتر صعود کنیم، اما دور کردن وسایل کار خطرناکی است. در میان خستگی و هیجان 100 متر خطرناک این قسمت را در میان سنگهای شکننده بالا رفتیم تا به محل بیواک دوم رسیدیم. سرپرست گروه را می دیدیم که به تنهایی میخ های زیادی در سنگ کار گذاشته است و به تنهایی و آهسته به طرف بالا سنگنوردی می کند.
یک مرتیه صدایی شنیدم که با چکش به صخره می کوبیدند، سرپرست گروه کنترل خودش را روی صخره ها از دست داده بود و به طرف ما در حال سقوط بود، او می گفت یک متر بیشتر به بالا نمانده بود که پاندول شدم. او یکدفعه دیگر سعی کرد که خودش را به طرف بالا بکشد اما موفق نشد. خوشبختانه همه سالم هستند. اما یک بار دیگر صخره نوردی از این مسیر برای ما امکان نداشت. هوا هم تاریک شده بود. ما 30 متر به طرف پایین فرود آمدیم و به روی صخره ای رسیدیم که شب دوم را آنجا بسر برده بودیم تا همه راههای صعود دیواره را بررسی کنیم. صبح زود وقتی آفتاب نمایان شد راه صعود را به ما نشان داد. در بالا صخره های قرمز رنگی را دیدیم که چند روز پیش از پایین مشاهده کرده بودیم. ( این قسمت همان دو جورابی می باشد که در روز دوم تلاش کردند که از آنجا مسیر خود را به بالا ادامه دهند ولی موفق نشدند و در محلی که حدودا 30 متر پایین تر از کارگاه دوجورابی می باشد و محل وسیعی برای بیواک هست شب دوم را گذراندند و روز بعد مسیر خود را از سمت چپ دوجورابی ادامه دادند که در حال حاضر با مسیر تبریزیها مشترک می باشد ).
بالاخره یک صخره مشکل را به طرف یک سکوی جدید بالا رفتیم و از آنجا بطرف شکاف سنگنوردی کردیم. این قسمت 6 ساعت طول کشید، مسیر بسیار سخت و از همه وسایل کوهنوردی ممکن استفاده کردیم. دیگر دیر شده بود که به طرف اقامتگاه شب سوم برگشتیم. شب بسیار سردی بود و یک باد غیر طبیعی شروع به وزیدن کرد. روز بعد تا جایی که شب قبل صعود کردیم بالا رفتیم، از این محل کمپ اصلی را می دیدیم که انسانهایی مشغول قدم زدن هستند و ما را نگاه می کنند. دیدن آنها به ما انرژی می داد که سریعتر صعود کنیم. 40 متر بعدی وقت بسیاری از ما گرفت، این سخت ترین قسمت دیواره برای سنگ نوردی بود. در یک جای مسطح در حال استراحت بودیم که یک دفعه از سر قله صدای عجیبی شنیدیم. دوستان ما روی قله هستند و ورود ما را با چای داغ به ما خوشآمد می گویند. بعد از برگشت ساعتهای زیادی از شب را در ارتباط با برنامه دیواره صحبت می کردیم. برنامه خوبی بود، بعضی وقتها خطرناک و سخت اما در آخر هم چیز به خوبی تمام شد.
ترجمه متن زیر عکس:
قسمتهای شمالی علم کوه در قسمت راست مسیر لهستانیها- جایی که زیر مسیر با صخره پوشیده شده ( نقطه چین ) سمت چپ مسیر روست و علایی 1964 و مسیر فرانسویها 1966 با نقطه چین مشخص شده است.
پی نوشت:
1- با تشکر فراوان از علی پارسایی که این گزارش را در اختیار من قرار دادند، هم چنین کیومررث بابازاده عزیز و حسین شریفی که کمک زیادی کردند تا این متن لهستانی به آلمانی ترجمه شده و نهایتا به فارسی ترجمه گردد.
2- در ضمن از دوستانی که روی این مسیر در سالهای دور و نزدیک فعالیت کردند خواهش می کنم که نظر خود را راجع به این مسیر و آیا مسیری که صعود می کنیم مسیر 48 لهستان است یا 68 دماوند، بیان کنند.