زوج ماجراجوی ایرانی
چند روز پیش توی وبگردی و سرچ واسه آشنا شدن با این افراد چشمم به وبلاگ حبیب اشتری ومینا فعال خورد . زوج دوچرخه سواری که سال ۹۱ سه ماه رو توی آفریقا گذرونده بودند.واقعیت اینه که آشنا شدن با زوجهای ماجراجو برای من جذابیت فوق العاده ای داره .بهرحال سفر زوجی با سفر انفرادی تفاوت های زیادی داره .
با همراه آقای اشتری تماس گرفتم و خواستم یه قرار ملاقات چهار نفره بذاریم که حمید و همسر اقای اشتری هم حضور داشته باشند . تا اینکه دیروز بالاخره تونستیم این زوج ماجراجورو ببینیم.
توی مسیر رفت به سمت دفتر اقای اشتری باد و بارون وحشتناکی گرفت. بارونی که توی چند ثانیه همه جارو پر آب کرد.ماهم که پیاده بودیم از این باد و بارون بی نصیب نبودیم تا اینکه ماشینی جلوی ما ترمز کرد و با معرفی خودش به عنوان آقای اشتری مارو خوشحال کرد. این حرکت زیبای حبیب هم نشون دهنده تجربه سفرشون بود . سفری که توش خیلی جاها انتظاری از کسی نداری ولی لمس کردی خودت که کمک هرچند کوچیک کسی بهت توی بعضی از لحظات چقدر ممکن توی ذهن تو تاثیر مثبت بذاره و انگیزه ادامه سفر رو برات بیشتر کنه و متوجه شی که همیشه یه نیرویی همراه تو هست که بدون اینکه تو بخوای به کمکت بیاد.
رفتیم به دفتر کار آقای اشتری . گالری هنری دکوراسیون داخلی . واسم جالبه اکثر کسانی که این تیپی سفر می کنند و اهل خطر هستند قبلا حتما کوهنوردی کردندو به طبیعت علاقه خاصی دارند و اکثرا هم اهل دل و اهل هنرند. انگار علاقه به هنر و طبیعت هست که اونها رو میکشونه به اینکه بخواند طبیعت زیبای خدا رو از نزدیک لمس کنند و این ماجراجویی رو شروع کنند.
زوج گرمی بودند. خیلی زود تونستیم با اونها صمیمی بشیم و احساس خوبی داشتیم بهشون.
حبیب سال ۸۶-۸۷ درست سه ماه قبل ازدواجش با مینا یه سفر ۶ماهه به آسیای شرقی داشته و الان بعد از چهار سال زندگی مشترک و بعد از چند تا تجربه سفر داخلی وخارجی با کوله پشتی این اولین تجربه زوجی اونها با دوچرخه به آفریقا بود.سفری ۳ماهه در دل طبیعت بکر و زیبای آفریقا.
دیدن هر کدوم از افرادی که این تیپی سفر میکنند به آدم حس متفاوتی میده ولی نکته جالب اینه که به گفته حبیب همه اونها با وجود هر حسی که به آدم می دند انگیزه آدم رو واسه سفر زیاد میکنند و این نکته رو توی ذهن آدم پر رنگ می کنند که باید بری ....
واسم جالب بود .حبیب می گفت سال ۸۶ پاکستان بهش ویزا نداده و مجبور شده سفرش رو از بمبئی هند شروع کنه . سفری ۶ماهه که با ۷۰۰دلار شروع میشه و بعد از گذشت ۵ماه خوشی در کمال تعجب با ۸۰۰ دلار به اندونزی میرسه و توی اونجا با اتفاق های بدی که براش می افته تمام پولش رو توی ماه ششم از دست می ده و حتی میرسه به زمانی که مدتی طولانی فقط روزی یک وعده غذا میخورده.سفری انفرادی برای کسی که تا به حال تجربه سفر خارج از ایران رو حتی یکبار هم نداشته.خاطرات سفر حبیب برام جالب بود.
و الان بعد از چهار سال زندگی مشترکی سفری ۳ماهه به آفریقارو به همراه همسرش شروع میکنه . سفری با دوچرخه در طبیعت زیبا و آدمهای فقیر آفریقا.سفری که بخاطر رفتنش مینا مجبور به استعفا از کار میشه ولی الان احساس بسیار خوبی از کاری که کرده رو داره. دیدن اونها احساس خوبی به ما داد. ما از طریق اونها تونستیم با آقای ناصر امیراصلانی و عباس رزاقی آشنا بشیم که هرکدوم از اونها در نوبه خود سایکلتوریسمهای فوق العاده ای بودند وقرار یه قرار ملاقات حضوری باهرکدوم از اونها داشته باشیم . من وحمید هم سعی داریم از طریق بچه ها با افراد دیگه ای که اینکارو کردند آشنا شیم و اطلاعاتی که ازونها کسب میکنیم و دراختیار کسایی بذاریم که مثل خود ما مشتاق و آرزومند سفرند. این اشتیاق توی وجود خیلی از آدمها هست که ازین روزمرگی خلاص شندو از مرز بایدها بگذرند ولی متاسفانه آدمهای کمی هستند که این بندها رو ببرند و شروع کنند.
خاطرات سفر این زوج جالب بود. خود من همیشه اولین جایی که دوست داشتم ببینم هند و افریقا بود . به نظر من توی هند و افریقا چیزهایی رو میشه دید که توی هیچ جای دنیا نمیشه دید.
من خودم همیشه ازین تیپ سفرها به خاطر جنسیتم می ترسیدم . ولی نکته جالبی که توی برخورد با خانمهایی که اینکارو میکنند بدست آوردم این بود که توی هیچ جای دنیا به جز ایران و عربستان به زن به چشم یک زن نگاه نمیکنند و جنسیت مطرح نیست . خب این ترس هم ناشی از جامعه ای هست که ما در اون زندگی می کنیم و اینکه توی ایران خانمهای کمی هستند که این تیپ کارهارو بکنند. گرچه علت نکردن این کارهاهم برای خانمهای مشتاق به این کارها نگرش منفی آقایون میشه دید.
بهرحال دیدن این زوج به ما انرژی مثبت زیادی داد . مطمئنا باز هم باهاشون قرار ملاقات میذاریم و من خودم خاطرات سفر اونها و تجربه هاشون و توی وب لاگ مینوسیم.