روایتی از صعود "مسیر قرارگاه"
روایتی از صعود "مسیر قرارگاه"
تا جشم کار می کند صخره و سنگ است ، سرت را که بالا می کنی تا سقف آسمان آبی ، یکپارچه و پرصلابت و پر قامت و استوار، بیستون تابیستون سر فراز و بلند ایستاده است ، اولین نگاه ، خاطره ای است ماندگار ازیک بهشت کوچک برای عاشقان سنگنوردی ، اینجا ایران ، اینجا بیستون و اینجا کاروانسرای تاریخی عهد شاه عباسی است ، چشم هایی خیره ، و مبهوت از این همه بلندی و از اینهمه حس نزدیکی به دیواره ای به طول ۱۲۰۰ متر ،صحنه ای است تماشایی ، بیستون این کوه افسانه ای با صلابتش به میهمان خوانده اش خوش آمد می گوید.
بیستون در این برهه از تاریخ خویش این فرصت را غنمیت می شمارد تا باز رخ گشاید به سوی جهان و جهانیان تا آوازه اش در محافل عاشقانه سنگنوردی جهان ودر تاریخ سنگنوردی این مرز بوم ، به یادگار و به ثبت و به تصویر کشانده شود وتا جاودانه گردد نام پر افتخار ایران با نام بیستون پر صلابت .
بیستون در این روزها غرق در شعف و شادی است ، او قدم آشنای ، نفس های سنگنوردانی است که درطی چهار دهه از تاریخ سنگنوردی این مرز و بوم جانانه و بدور از هیاهوهای تبلیغی جان و دل دادند و جان و روح از او گرفتند. و با نصب انواع حمایت های میانی آن زمان از گوه های چوبی گرفته تا بونگ و کیل و شفت سیم بکسل و تا ، ترای کم و فرند و …… حمایت های میانی و اجرای تکنیک های زمانه خویش در اوج گاههای نا دیدنی با گشایش های مسیرهای فنی دیدن ها را ، میسر کرده و باز افق های دور دست را از فراز تارک بیستون به سوی کرانه های دور و بر دیواره عم کوه به یادگار نهادند.
دوشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۱ ساعت ۷ صبح در محل استقرار تیم های جشنواره منتظر حرکت به سمت دیواره هستیم . در تابلوی اعلان روزانه برنامه صعوده ها مسیر قرارگاه به عهده من و همنوردم هادی جهانگر قرار گرفته است . همراهان ما هفت نفر از سنگنوردان خارجی شامل دوزن از کشور سویس – دو زن فرانسوی ، دو مرد فرانسوی و یک نفر مرد آلمانی است .
جانپناه کام اژدها یکی از نشانه های بارزی است که کاملا پس از جستجوی چشم ها در دل صخره های بیستون می توان آن را رویت کرد و این نشانه ، انتخابی است که نفرات صعود کننده ، تمایل خود را برای صعود از دیواره و دیدار از این جانپناه زیبا ابراز ، می دارند.
در سه گرده سه نفره مسیر را صعود میکنیم ، بعلت ترافیک کاری فاصله را بیشتر کرده تا ضمن سرعت در کار و رعایت موراد ایمنی منجمله ریزش احتمالی سنگ ، بتوانیم هر سه کرده را به جانپناه برسانیم . از ابتدای مسیر تا جانپناه ، مسیر را بصورت سرطناب صعود می کنم تمامی قسمت های متنوع دیواره و حتی تراورسهای کوچک را با نصب ابزارهای میانی ، نفر دوم را حمایت میکنم . کرده ما که شامل دو خانم سویسی می باشند ساعت دو نیم بعدازظهر با نگاه حیرت آور همراهانم از دیدار، موقعیت و محل و نوع ساخت جانپناه به کام اژدها می رسانم. و در انتظار رسیدن دو کرده دیگر می شویم. با رسیدن سایر همنوردان . آماده فرود می شویم و با بردن طناب های اضافی فرود مسیرهای پائین را می اندازیم . و با فرود های مرحله به پائین می رویم . با همنوردم هادی هماهنگ می شوم تا پس از عبور از تراورس کل و فرود از آن مرحله منتظر سایر کرده ها باشیم . تعداد نفرات زیاد همراهان . عدم آشنایی به کارگاهها ، تامل و دقت خاص در رعایت مواردایمنی در محل کارگاهها ،مقداری زمان را از ما گرفت و نفرات سایر کردهها ، فرود ازتراورس مسیر کل را در تاریکی و با هد لامپ انجام دادند. شب ، روشنایی را به پائین کشانده است و تاریکی مطلق بر دیواره حاکم شده بود. روشنی چراغ پیشنایی ها ، و قدم برداشتن در پیچ و خم های آشنایی راهی که بارها و بارها در روشنایی و در تاریکی و و در شب های سرد و برفی از آن گذر کرده بودیم . جایی برای نگرانی نبود . درنگ را نشاید ، لیکن با احتیاط و با حمیات مسیرهای صعود شده را تاپائین دیواره با موفقیت به انتها می رسانیم و با یک تلاشی جهارده ساعته در استقبال سایر تیم ها به محل کاروانسرای شاه عباسی می رسیم تا خاطره ای ماندگار برای صعود کنندگانش از بیستون بی ستون به یادگار نهیم.
تیم ایران – هادی جهانگرد و محسن نیکروش (نویسنده گزارش فوق)
Rebecca wallgren و Anna Ahlund از کشور سوئد
Juliette rey-Carlos altayeri -Jerome bon-Anaele letremy از کشور فرانسه
Stive از کشور آلمان