دوچرخه سواری به سوی آسایشگاه کهریزک
ماشینها تقریبا باهامون همکاری میکردند . یعنی اولش راه می دادند و بعد که میدیدند این صف به همین زودیها تموم به شو نیست کلافه می شدند و راه مارو میبستند .راستش از اینکه همیشه ماشینها راه مارو میبستند و الان ما زورمون به اونها رسیده بود حس خوبی داشتم وسط های راه بود که یه ماشین پلیس تا نزدیکهای بهشت زهرا مارو اسکورت کرد و اجازه ورود ماشینها رو به لاین اول نداد . داشتن یه اسکورت حس خوبی به همه ی بچه ها داده بود . مردم هم فکر میکردند مسابقه هست و تشویقمون می کردن . دیدن این تعداد دوچرخه سوار که تازه نصفی ازونها خانم هم بودند واسه مردم جالب بود .
مخصوصا مردم اون منطقه تهران که جزو پایین ترین مناطق میشد و واسشون این کارها اونم از طرف خانمها عجیب و غیر معقول به نظر می اومد . توی مسیر به این فکر میکردم که ای کاش حداقل ماهی یکبار ازین تجمع ها توی شهر انجام میشد تا مردم بیشتری جذب این کار بشند و ببینند که خانمها هم می تونند با حجاب کامل در کنار مردها دوچرخه سواری کنند و اینکار مشکلی نداره.دوچرخه جزو وسایلی هست که تقریبا همه مردم از سوار شدن بهش لذت می برند . شاید اینطوری و با افزایش دوچرخه توی شهر یکم از هوای کثیف تهران کم می شد.
ساعت ۹ بود که رسیدیم به آسایشگاه
بعد از خوردن صبحانه وارد شدیم.
حس بدی داشتم . اینکه یه روزی ماهم پیر میشیم و این سرزندگی و سلامتی و ازدست می دیم و اینکه نکنه یه روزی ماهم از دست و پا بیفتیم و توی یه همچین جاهایی فقط روزها رو به امید مرگ سپری کنیم واقعا بهمم می ریخت . خیلی تلاش کردم گریه نکنم ولی انگار نمیشد.ولی خب دیدن خوشحالی اونها به خاطر دیدن اینهمه جوون ورزشکار خوشحالم می کرد . من همیشه واسه همه دعا میکنم خدا تا زمانی که کسی از دست و پا نیفتاده اونو زنده نگه داره.
ساعت ۱۱ گذشت که افتادیم تو مسیر برگشت و این بار اتوبان رجایی شد مسیر ما.
وسطهای راه نیم ساعتی پارک رجایی وایسادیم تا یکم از هوای خوب پارک نسبت به هوای کثیف شهر لذت ببریم
. وبعدش دوباره افتادیم تو مسیر . تا اینکه نزدیک های ساعت ۲بود که به محل تجمع صبح رسیدیم .رفتی ۱.۳۰ ساعته و برگشتی ۲ ساعته .برنامه خوبی بود . من که اصلا احساس خستگی کردم .انگار بدنم داره خیلی زود خودشو با دوچرخه تطبیق می ده ودارم خوب پیشرفت میکنم . با دوستای زیادی آشنا شدیم توی این برنامه و تصمیم گرفتیم برنامه های تمرینی دیگه ای رو هم با گروه بریم . مخصوصا برنامه های طبیعت گردی.
به امید روزهایی با دوچرخه های بیشتر و هوای پر اکسیژن تر